آبنبات کوچولو
چون مامانی کمرم درد میکرد چند روز آخر هفته رفتیم خونه بابا جون(بابای مامانی) جمعه رفتیم خونه آقاجون(بابای بابایی) پسرم کلی شیطونی و بازی کرد و خلاصه اینکه کلی بهش خوش گذشت معراج تو حیاط آقا جون همه گلهای دنیا فدای یه تار موت معراج درحال ورزش کردن این روزا تیکه کلام معراج شده:چی؟این چیه؟ انقد هم بانازو عشوه این کلمات رو به زبون میاره که دوست دارم بچلونمش آقا معراج این روزا.... وقتی میوفته زمین و میخاد بلند بشه میگه : اَیی (یعنی یاعلی) حضرت علی نگهدارت باشه عزیزم حتی وقتی هم که چیزی رو میخاد به زور از ما بگیره بازم میگه. معراج یاد گرفته میگه : عمَه ، دادا (داداش) ، آبه (آب)، هَم (خوراکی) ، عزی(عزی...
نویسنده :
مامانی
16:24